مرگ خاموشی که سالها پیش از بی تدبیری مسولین گریبانگیر دریاچه ارومیه شد
خشکسالی به تنهایی تاثیر بسیار اندکی در این بحران داشته است و عوامل انسانی مانند برنامههای بلندپروازانه گسترش کشاورزی و ساخت میانگذری که از پهنای ۱۵ کیلومتری دریاچه، نزدیک به ۱۴ کیلومتر را در برمیگرفت ولی درهاله ای ابهام در بیتدبیری و یا حتی تشویق و حمایت برخی از مسئولین مهمترین دلایل این فاجعه زیستمحیطی است، تصمیماتی که در سالهای دور با بیخردی و بیبرنامهگی کارشناسی شده و بیتوجه به فرجام این طرحها برای دریاچه ارومیه گرفته شد و آنچه که امروزه در پیش روی خود میبینیم دسترنج نه چندان معقول ان زمانه ها است.
مکانها در به یادآوری خاطرات شیرین اهمیت بسیاری دارند، گاه سفری کوتاه به محلی خاص یادآور خاطرات شیرین روزگاران دیرین می شود، یکی از این مکانهای خاطرهانگیز برای مردم ارومیه و شاید همهی ایرانیان دریاچه ارومیه باشد که روزگاری بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آب شور دنیا بود و مکانی تفریحی برای افرادی که شاید لحظات زیبایی را همراه خانوادهی خود در کنار این دریاچه تجربه نمودهاند.
اکنون با گذر از کنار این نگین ایران غربت و مرگ این دریاچه را در سکوتی مرگبار می نگریم که روزگارای نماد ایران بودند اما اکنون خونی در رگهایش جاری نیست و به چشم به راه مرگی خاموش نشسته است.
دریاچه ارومیه که روزی زیبایی آن هر بیننده ای را به شگفتی وا می داشت و به سبب داشتن ویژگی های طبیعی همچون کوچ پرندگانی مانند فلامینگو، مرغان و اردکها بود که از آرتیمیاهای دریاچه تغذیه میکردند و بخشی از زیباییهای این پهنه آبی را به نمایش میگذارد.
دریاچه یک زمین ساخت "تکتونیکی" نسبتا بزرگ و بیش از اندازه سیر شده از نمک است که در یک سرزمین بسته جای گرفته و تالابهای این دریاچه ازمهمترین اکوسیستمهای ایران بوده ولی شوربختانه از میانهی دههی ۸۰ و شاید پیش از آن، رو به خشکی و مرگ آرام نهاده است.
برای خشکی دریاچه ارومیه دلایل فراوانی از جمله خشکسالی مکرر، ساخت بزرگراه میانگذر بر روی دریاچه، استفاده بی رویه از منابع آب حوزه آبریز، گسترش بی رویه زمینهای کشاورزی با الگوی مصرفی آب فراوان و ساخت سدهای کارشناسی نشده و چاه های غیرمجاز را میتوان نام برد.
ولی بیتردید خشکسالی به تنهایی تاثیر بسیار اندکی در این بحران داشته است و عوامل انسانی مانند برنامههای بلندپروازانه گسترش کشاورزی و ساخت میانگذری که از پهنای ۱۵ کیلومتری دریاچه، نزدیک به ۱۴ کیلومتر را در برمیگرفت ولی درهاله ای ابهام در بیتدبیری و یا حتی تشویق و حمایت برخی از مسئولین مهمترین دلایل این فاجعه زیستمحیطی است.
تصمیماتی که در سالهای دور با بیخردی و بیبرنامهگی کارشناسی شده و بیتوجه به فرجام این طرحها برای دریاچه ارومیه گرفته شد و آنچه که امروزه در پیش روی خود میبینیم دسترنج نه چندان معقول ان زمانه ها است.
بحرانی که ریشه و آغاز آن به چند دهه پیش باز می گردد ولی تنها نزدیک به ۱۰ سالی میشود که پدیدهی فراگیر خشکسالی هم به این مصیبتها افزوده شده است.
مساله نجات دریاچه ارومیه پیرو وعدههای آقای رییس جمهور در دوره انتخابات ریاست جمهوری، از دولت یازدهم کلید خورد و کارگروه ملی نجات دریاچه با مدیریت معاون اول رئیس جمهوری آغاز به کار کرد.
تاکنون طرح ها و برنامههای خوبی برای بازگرداندن زندگی به این دریاچه در دستور کار قرار گرفته است، ولی بیشک مهمترین نکتهای که میبایست به آن توجه کرد ضرورت برخورداری از عزمی راسخ و ارادهای ملی، شکیبایی و همچنین دوری از هیاهو و اقداماتی است که باعث سوء استفاده ابزاری برخی افراد و جریانها از این بحران برای اهداف سیاسی خود شده است.
نظر دهید