روزیهایی که در سطل زباله جستجو میشود!
به گزارش سرویس اجتماعی باریش، این روزها تورم و مشکلات اقتصادی در سایه بیتدبیری مسئولان و یا حتی دور شدن از دایره انصاف، از هر در که دلش خواسته بر زندگی مردم سرک کشیده تا هر روز معیشت را بیشتر از روز قبل به خصوص برای اقشار ضعیف و آسیبپذیر جامعه سخت تر کند. در این میان کسانی هستند با اینکه فشارهای اقتصادی امانشان را بریده است و قامتشان این روزها بیشتر از گذشته در برابر تأمین مایحتاج خانواده خم شده است، اما کسب روزی حلال را پیشه کردند حتی اگر این روزی حلال در کف سطلهای زباله یافت شود.
بدون شک تصویر زباله گردی که تا نیمه بدن در جستجوی لقمه نانی در سطل زباله خم شده، را در ماههای اخیر خیلیها به وفور دیدهاند، زن و مرد، بزرگ و کوچک بودنشان هم فرقی ندارد، برایشان مهم نیست که دربارهشان چگونه فکر کنیم و یا چطور قضاوت شوند، اما آنچه برایشان مهم است بردن روزی بر سفره خانواده است تا بیشتر از این شرمنده آنها نشوند گرچه روزگار با عدالت از یاد رفته در جامعه هم دست شده و شرمسارشان کرده است.
در لیست بلندبالای معضلات و مشکلات اجتماعی فقر همیشه درصدر قرار دارد که در نگاه اکثر کارشناسان حوزههای اجتماعی بسیاری از آسیبها نیز پیامد تأثیر فقر بر زندگی افراد است، اما باید پرسید چرا خیلیها از آشفتهبازار قیمتها و نوسانات اخیر برای خودشان کیسههای آنچنانی دوختند و یادشان رفت «بنیآدم اعضای یکپیکرند// که در آفرینش زیک گوهرند// چو عضوی بهدرد آورد روزگار // دگر عضوها را نماند قرار».
چه بخواهیم یا نخواهیم باید قبول کنیم که چند سالی است زباله گردی برای برخی از مردم منبع درامد شده است، زباله که از آن به عنوان طلای کثیف یاد میشود به سبب عدم توسعه اقتصادی، بیکاری، تورم و بسیاری از دلایل دیگر این روزها چرخ زندگی مردمانی را میچرخاند که دستشان اول رو به آسمان و بعدش در سطلهای فلزی زباله برای کسب لقمه نانی حلال که به کف آرند و به غفلت نخورند.
زباله گردها در سطلهای زباله پایین شهر هیچوقت دنبال نان نمی روند میدانی چرا؟ چون خوب میدانند که طبقه پایین شهر قدر ذرهذره نعمت خدا را میداند و مایحتاج اضافی ندارند که در تجملات و چشم و همچشمیهای واقعی و مجازی هدر دهند و دست رنج روزانه خود را میخورند و برای فردا هم شک ندارند که خدا کریم است.
اما سطلهای زباله بالا شهریها شاید برای زباله گردها پر از حسرتهایی باشد، دورریزهایی که برای خیلی از این افراد شاید آرزوی دستنیافتنی است که فقط در خوابهای رنگیشان تعبیر میشود اما برای بالا شهریها که استطاعت مالی دارند فقط دور زیر هستند و بس!
ولی این همه ماجرا نیست، روزهایی هم هست که وقتی در بین زبالهها دنبال دورریز به درد بخوری که قیمت داشته باشد میگردند و دستشان به شکسته لیوانی و یا خردهشیشهای برخورد میکند و زخمی میشود، درد این زخم شاید عمیق تر از دردهای دیگر است البته برای آنها که در پی کسب نان حلال هستند. چند روز پیش بود کیسهای زبالهای را دیدم که رویش نوشته بود (زبالههای داخل این کیسه حاوی خرده شیشه است لطفاً دقت کنید تا دستتان زخمی نشود) یادم افتاد که مهربانی میتواند به همین اندازه ساده باشد به شرط آنکه فقط بخواهیم و در این شرایط سخت کمی بیشتر به فکر هم باشیم.
تورم و افزایش بی سابقه قیمت انواع کالاها و مایحتاج زندگی این روزها توان معیشت بسیاری از خانواده ها را کاهش داده است و در این میان نبود شغلی که بتواند از لحاظ مالی حمایت کننده باشد و معضل بیکاری، فشار این مشکلات را دو چندان کرده تا جایی که چرخ زندگی برای اقشار متوسط نیز دیگر به آسانی گذشته نمی چرخد چه برسد به خانواده هایی که از ابتدا هشتشان گروی نهشان بوده و هست وبا این حساب خواهد بود، شاید توان آن را نداشته باشیم که یک شبه مدینه فاضله بسازیم و فقر را برای همیشه از جامعه ریشه کن کنیم ولی می توانیم با راه های هر چند ساده کسب روزی حلال را برای دیگران آسانتر کنیم و شاید با تفکیک درست زباله بتوان قدمی کوچک در این راه برداشت، شاید سهم برخی ها از زندگی فقط همین باشد!
نظر دهید