13:11|شنبه, آذر 03 ,1403
تاریخ انتشار: 23 تیر 1398 - 09:38
کد خبر: 12406
به مناسبت میلاد امام رئوف:

امام‌رضا (ع) عصاره‌ای تمام عیار از خوبی‌های بشری

بزرگی و عظمت شخصیت هشتمین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت عصاره‌ای از تمام خوبی‌های بشری و الگوی تمام عیار از انسان به معنی حقیقی و عینی است.
امام‌رضا (ع) عصاره‌ای تمام عیار از خوبی‌های بشری

به گزارش سرویس فرهنگی باریش نیوز، اول تا یازدهم ذیقعده هجری قمری فاصله بین سالروز ولادت حضرت معصومه و امام رضا(ع) در تقویم فرهنگ دینی و ایرانی با نام دهه کرامت مزین شده است.

حضرت ثامن الحجج امام رضا(ع) هشتمین امام معصوم شیعیان هستند که در ۱۱ ذی القعده ۱۴۸ هجری قمری در مدینه به دنیا آمدند. پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر(ع) و مادرشان نجمه خاتون است. کنیه آن حضرت(ع) ابوالحسن و القاب شریف‌شان رضا، صابر، رضی، وفی، فاضل و صديق است، امام رضا علیه‌السلام در سن ۳۵ سالگی پس از شهادت پدرشان امام موسی‌کاظم(ع) به مقام امامت شیعیان نایل آمدند که تقارن آن با خلافت مأمون فصل تازه‌ای در زندگانی امام رئوف(ع) آغاز کرد؛ سال‌هایی که با اندوه و ناملایمات بسیار برای آن امام(ع) همراه بود.

ولايت عهدى امام رضا

پس از آنكه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به وسيله هارون الرشيد به شهادت رسيد، حضرت امام رضا به امامت رسيدند، مقدارى از دوران امامت آن بزرگوار در خلافت هارون، و مقدارى در حدود چهارسال در خلافت امين، و مدّت بيست سال در زمان خلافت مأمون بود.

در زمان هارون و بلا فاصله پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر) بعضی افراد به هارون توصيه مى كردند كه حضرت را به شهادت برساند، مرحوم مجلسى نقل مى كند كه شخصى از بنى العباس به نام عيسى بن جعفر به هارون گف سوگندى را كه درباره آل ابى طالب يادكردى به يادآور كه گفتى: اگر كسى بعد از موسى بن جعفر ادعاى امامت كند گردن او را مى زنم، و الآن على بن موسى ادعاى امامت دارد و مردم نيز همان اعتقادى كه به پدر او داشتند به او هم دارند، هارون الرشيد نگاهى غضب آلود به او كرد و گفت: واى بر تو آيا مى خواهى من همه آل ابى طالب را بكشم؟ راوى خبر كه اين قضيه را خود ديده بود مى گويد: به آن حضرت داستان را گفتم، آن حضرت فرمود: قسم به خداى كه آنها چنين قدرتى ندارند و هيچ كارى نمى توانند بكنند.

شهادت حضرت رضا عليه السلام

علّت شهادت حضرت رضا عليه السلام در يك كلمه ترس مأمون و عباسيان از نفوذ معنوى آن حضرت در بين مردم بود، وقتى كه مأمون با ولايتعهدى نتوانست آن امام بزرگوار را آنطور كه بايد و شايد كنترل كند، از راه هاى مختلف براى شكستن مقام آن بزرگوار در بين مردم وارد شد، و در همه آنها خود شكست خورد و به مقصود خويش نرسيد، به عنوان مثال افراد و سران مذاهب را جمع مى كرد كه با حضرت بحث كنند، و آن بزرگوار را در بين مردم خفيف كنند كه حضرت امام رضا عليه السلام همه آنها را مجاب مى فرمود، و مشروح اين مناظرات در كتاب پر ارزش عيون اخبار الرضا (عليه السلام) آمده است.
از طرف ديگر اقبال مردم به حضرت رضا عليه السلام حسادت مأمون را برمى انگيخت، كه نمونه اين اقبال و ارادت شركت جمعيت بسيار در نماز عيد آن حضرت است كه مأمون در بين راه آن بزرگوار را برگرداند و نگذاشت كه آن امام بلند مرتبه نماز را اقامه كند. و از جانب ديگر سعايت شديد عباسيان و اطرافيان مأمون، او را واداشت كه حضرت را مسموم نموده و به شهادت برساند.
در روايتى مرحوم مجلسى در جلد 49، صفحه 301 بحار الانوار نقل مى كند كه أباصلت هروى خادم امام رضا عليه السلام مى گويد: امام به من فرمود: فردا من بر اين شخص فاجر (مأمون) وارد مى شوم، اگر بيرون آمدم و سرم باز بود با من صحبت كن، جواب تو را مى گويم، و اگر سر خود را پوشانده بودم با من صحبت نكن.
أباصلت مى گويد: فرداى آن روز فرستاده مأمون آمد و گفت: مأمون شما را طلبيده، امام عليه السلام حركت كرد و من نيز با او بودم، وارد بر مأمون شديم نزد او ظرفى از ميوه بود كه روى آن انگور بود و در دست مأمون خوشه انگورى بود كه مقدارى از آن را خورده بود، وقتى حضرت را ديد از جاى برخاست با آن حضرت ديده بوسى كرد و سپس نشست و گفت: اى پسر پيامبر انگورى بهتر از اين نديده ام.
حضرت رضا عليه السلام فرمود: چه بسا انگور بهشت بهتر از اين انگور باشد مأمون گفت: از اين انگور بخور امام پاسخ دادند: مرا از اين كار معاف دار، مأمون گفت: چرا نمى خورى، نكند به ما بدگمانى. سپس خود مأمون از انگور خورد و بعد به حضرت رضا عليه السلام داد و آن حضرت سه دانه انگور خورد و خوشه را انداخت و سپس از جاى برخاست، مأمون گفت: كجا مى روى؟ حضرت فرمود به همانجا كه مرا فرستادى.

نظر دهید

لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید