سجاد غریبی؛ هالکِ ایران!
سال 94 برای «سجاد غریبی» سال شایعه سازی و منتشر شدن عکس هایش با عنوان های عجیب و غریب بود. سایت های شایعه ساز در این سال او را سوژه درآمدزایی خودشان کرده بودند و با هدف جلب مشتری، هر روز تهمت های جدیدی به او می زدند و خبرهایی درباره اش منتشر کردند که هیچ کدام حقیقت نداشت.
سال 94 برای «سجاد غریبی» سال شایعه سازی و منتشر شدن عکس هایش با عنوان های عجیب و غریب بود. سایت های شایعه ساز در این سال او را سوژه درآمدزایی خودشان کرده بودند و با هدف جلب مشتری، هر روز تهمت های جدیدی به او می زدند و خبرهایی درباره اش منتشر کردند که هیچ کدام حقیقت نداشت. در این شماره سر نخ، رد این شایعه سازی ها را گرفتیم و با «سجاد غریبی» جوانی که او را به اشتباه جلاد داعش معرفی کردند، گفتگو کردیم تا حقیقت ماجرا را از زبان خود او بشنویم.
«جلاد ایرانی داعش»؛ عنوان این خبر آنقدر جنجالی بود که ناخودآگاه عده ای از مردم دنیا که پیگیر اخبار داعش بودند، نظرشان به سمت این خبر و چهره جوانی که به عنوان جلاد معرفی شده بود جلب شود اما حالا بیش از یک سال است که همه وقت و انرژی «سجاد غریبی» صرف این شده که ثابت کند نه جلاد داعش است و نه اوباش و اراذل، بلکه یک ورزشکار درشت هیکل است.
بدنسازی قوی هیکل
25 سال دارد و بیش از 9 سال است که در رشته پاور لیفتینگ و بدنسازی فعالیت می کند. به قول خودش نه اهل دعواست و نه تاکنون آزارش به یک مورچه رسیده است. در رشته اقتصاد و بازرگانی تحصیل کرده و چند سالی می شود که در یک دفتر مشاوره املاک مشغول کار است. اعضای خانواده اش می گویند که تاکنون خشم و عصبانیت او را ندیده اند.
این خلاصه زندگی سجاد غریبی است. کسی که به خاطر فرم اندامش و حالات چهره اش شایعات زیادی درباره اش منتشر شده و حتی در فضای مجازی به عنوان سرکرده اراذل و اوباش معروف شده است.
غریبی از روزی می گوید که برای اولین بار خبری دروغ درباره خودش خوانده است: «یک روز از باشگاه بر می گشتم که گوشی همراهم زنگ خورد. یکی از دوستانم پشت خط بود و گفت سجاد در فضای مجازی عکست به عنوان اراذل و اوباش منتشر شده است. نمی دانستم قضیه از چه قرار است. با خودم گفتم چرا باید کسی چنین کاری را انجام دهد. شنیده بودم که سودجویان اینترنتی با استفاده از اسامی آدم مشهورها و ستاره ها سعی در جذب مخاطب و مشتری دارند اما من که نه آدم مشهور بودم و نه ستاره، فقط یک ورزشکار بودم که اتفاقا چندین مقام قهرمانی هم به دست آورده بودم اما در شهر خودم خیلی بی سروصدا زندگی می کردم.
به سرعت به سراغ کامپیوترم رفتم و متاسفانه دیدم یکی از عکس های من را از صفحه ای که در فضای مجازی دارم برداشته اند و زیر آن عکس نوشته اند فیلم دستگیری سرکرده اراذل و اوباش به دست ماموران شجاع نیروی انتظامی. با دیدن این عکس و خبر دروغ مربوط به آن خیلی ناراحت شدم. زمانی که پیام های گذاشته شده زیر این پست را خواندم بیشتر از پیش بغضم گرفت. همه به من نفرین می فرستادند و درباره ام نظرهای مثبتی نمی دادند، گفتم شاید عکسم را اشتباه منتشر کرده اند به همین خاطر وارد صفحه شدم تا فیلم را ببینم اما خبری از فیلم نبود بلکه فردی می خواست با این روش پای کاربران را به صفحه خودش باز کند. آن روزها این موضوع برایم زیاد مهم نبود. با خودم می گفتم خودشان می فهمند که اشتباه کرده اند، کسی هم که این دروغ ها را باور نمی کند.»
تو در مقابل قانون هیچی!
آن روز گذشت اما آقا سجاد فکرش را نمی کرد که مردم به همین سادگی این تهمت را باور کنند: «من اشتباه می کردم. مردم باور کرده بودند. ای کاش همان زمان به پلیس فتا مراجعه می کردم و از کسی که این کار را کرده بود شکایت می کردم چون خیلی زود عکس هایم همه جا پخش شد و کل مردم ایران فکر می کردند که من یک خلافکار هستم. هر روز خبرهای نه چندان جالبی درباره خودم می خواندم و کم کم نگاه های عده ای از مردم بوشهر که من را نمی شناختند هم به من بد شده بود.»
او خاطره جالبی از همان روزها در ذهنش دارد و می گوید یک روز وقتی در حال خواندن اخبار بوده است، چشمش به یک خبر و عکس افتاده است: «عکسی از من منتشر شده بود و زیر آن نوشته شده بود حتی اگر چنین هیکلی هم داشته باشی در مقابل قانون هیچ چیزی نیستی».
سجاد غریبی این تیتر را خنده دارترین تیتری می داند که تاکنون درباره خودش خوانده است: «کسانی که در بوشهر من را می شناسند، می دانند که تا حالا حتی یک بار هم پایم به کلانتری باز نشده است و هیچ سوءسابقه ای ندارم. آن وقت عکس من را با این عنوان منتشر کرده بودند.»
شایعه جلاد داعشی
سودجویان فضای مجازی بعد از این که دست از شایعه «اراذل و اوباش بودن آقا سجاد» کشیدند، شایعه سازی های دیگری را درباره این جوان شروع کردند: «این دیگر آخر نامردی بود. به خاطر شباهت خیلی کمی که اندامم با اندام جلاد رو پوشیده داعش داشت، مرا جلاد داعشی معرفی کردند. یک نام عربی هم برایم گذاشتند و گفتند که من جلادی هستم که سر بیگناهان را از تن جدا می کنم. این خبر به زبان انگلیسی هم منتشر شد. عده ای صفحه من را به عنوان صفحه جلاد داعش معرفی کرده بودند و کار به جایی کشید که سیل پیام های منفی خارجی ها به سمت صفحه اجتماعی من روانه شد.»
او در طی چند روز، بیش از دو هزار پیام از مردم فرانسه، انگلیس، آمریکا و ... دریافت کرد: «باور کردنی نبود. همه من را تروریست می خواندند و لعنتم می کردند. مردم پاریس که تروریست ها آن را به خاک و خون کشیده بودند هر چه ناسزا بلد بودند به سمت من حواله می کردند، می گفتند که تو جلاد تروریستی، رحم نداری و ...»
او ادامه می دهد: «با خودم گفتم اگر بخواهم عقب نشینی کنم و صفحه اجتماعی ام را ببندم و عکس هایم را پاک کنم این شایعات هر روز بیشتر خواهد شد و بازارش گرم تر پس بهتر است جوابگوی این همه کم لطفی باشم. از آنجا که به زبان انگلیسی مسلط هستم شروع کردم به پاسخگویی کامنت های مردم خارج از کشور. به همه آنها گفتم که من یک ورزشکار ایرانی هستم و تاکنون حتی یک جوجه را سر نبریده ام چه برسد به انسان. برای شان توضیح دادم که خودم یکی از کسانی هستم که عملکرد گروه تروریستی داعش را محکوم می کنم و مخالف داعشی ها هستم. عده ای باور می کردند و عده ای می گفتند که می دانند به خاطر مسائل امنیتی دروغ می گویم و باز لعنت می فرستادند.»
او با پاسخگویی به پیام های مردم توانست مردم ایران را به این باور برساند که همه گفته ها درباره اش شایعه است و حقیقت ندارد، همچنین مردم خارج از کشور نیز زمانی که دیدند او عکس و اطلاعاتی از مدال های قهرمانی اش می گذارد و عنوان می کند که هرگز تروریست نبوده و نخواهد بود، کم کم او را باور کردند.
پیرمردی که با 110 تماس گرفت
«خوب به یاد دارم زمانی که عکسم به عنوان جلاد داعش منتشر شد، دوستانم هم در اطلاع رسانی واقعیت به من کمک کردند. آنها می رفتند و زیر پست هایی که عکس من را با این عنوان گذاشته بودند می نوشتند که ما سجاد را می شناسیم و او دوست ما و یک ورزشکار ایرانی و ساکن بوشهر است و این اخبار درباره اش دروغی بیش نیست.»
اما این اطلاع رسانی ها برای مبارزه با موج راه افتاده درباره سجاد غریبی که جهانی هم شده بود کافی به نظر نمی رسید. در کوچه و خیابان نگاه مردم نسبت به او خوب نبود: «خوب به یاد دارم یک روز وارد مغازه ای شدم تا خریدهای مادرم را انجام بدهم که دیدم یک پیرمرد به من زل زده و به گوشی همراهش نگاه کرد، بعد هم به 110 زنگ زد، شنیدم که می گفت یکی از سرکرده های داعش را پیدا کرده است. او می گفت این تروریست هم اکنون در حال خرید در یکی از مغازه های خیابان اصلی شهر است. با شنیدن این زمزمه ها رفتم جلو و گفتم پدر جان این حقیقت ندارد. آدرس خانه ام را دادم و گفتم من فرد تحصیلکرده این مملکت هستم و افراد کلاهبردار به دروغ عکس من را به عنوان جلاد منتشر کرده اند، اگر من جلاد داعش بودم امروز در بوشهر چه می کردم؟ پیرمرد بعد از شنیدن حرف هایم متقاعد شد.»
در هیچ تابوتی جا نمی شوی
یک روز سجاد غریبی در یکی از صفحه های اجتماعی، عکسی از خودش دید که زیر آن متن خنده داری نوشته شده بود. او می گوید با خواندن این متن هم ناراحت شده و هم قهقهه زده است: «نوشته شده بود این رستم ایرانی قرار است برود و جان داعشی ها را بگیرد، کارش احسنت دارد ولی اگر شهید شود در هیچ تابوتی نمی توان او را جا داد. این جدیدترین متنی بود که از خودم خواندم. با خواندن این متن هم خنده ام گرفت و هم ناراحت شدم.»
ورزشکار جوان حالا تصمیم گرفته به پلیس فتا مراجعه کند و در رابطه با این شایعه سازی ها شکایت کند: «مادر و پدر من از همان روز اول به من گوشزد کردند که بهتر است بروم و شکایت کنم. با هر شایعه جدیدی دل مادر من به درد آمده است. این شایعات زندگی شخصی مرا به شدت سخت و دشوار کرده است و به همین خاطر تصمیم گرفتم کاری که باید یک سال پیش انجام می دادم را امروز انجام دهم. متاسفانه تیم شایعه سازان دست از سرم بر نمی دارند.»
برخی می گویند سجاد غریبی در طول یک سال توسط شایعه سازان به شهرت خیلی خوبی دست پیدا کرده اما خودش اعتقاد دارد که ای کاش همان جوان ورزشکار گمنام باقی می ماند اما هرگز به عنوان «جلاد داعشی ها» معرفی نمی شد.
شایعات تمام نشدنی
سجاد غریبی همره با دوستان و هم باشگاهی هایش موفق شد از این جنجال جدیدی که برایش به راه انداخته بودند جان سالم به در ببرد اما انگار قرار نبود زندگی او به آرامش برسد. چند روز بعد از آن خبر، متنی جدید با عکس او در اینترنت منتشر شد. این بار شایعه سازان نوشته بودند که یک جوان قوی هیکل از ایران برای کشتار مردم سوریه به این کشور رفته است: «تازه خوشحال بودم که از منجلاب جلاد داعشی ها بیرون آمده بودم که شایعه جدیدی درباره خودم شنیدم. این بار گفته شده بود که من به سوریه رفته ام تا مردم بی گناه سوریه را بکشم.
چند روز بعد از آن دوباره متن جدیدی با عکس های من منتشر شده بود. این بار شایعه سازها اعلام کرده بودند که من برای جنگ با داعش به سوریه رفته ام و قسم خورده ام که تا شهید نشوم به ایران برنمی گردم. لقب «هالک ایرانی» را به من داده و مرا جزو مدافعان حرم معرفی کرده و حتی گفته بودند که وصیت نامه ام را هم نوشته ام. او دیگر از این همه جواب دادن خسته شده بود، بنابراین ترجیح داد در صفحه شخصی اش عنوان کند که طرفدار همه مدافعان حرمی است که برای امنیت امروز ایران تلاش می کنند اما او در ایران است و نه در سوریه: «من این متن را منتشر کردم اما باز هم عده ای برایم پیام های منفی می گذاشتند.
برخی نوشته بودند که اگر ما اندام و هیکل تو را داشتیم حتما مدافع حرم می شدیم. در مقابل عده ای نوشته بودند که در جبهه باید اندام ورزیده و کوچک داشت و من اصلا صلاحیت به جبهه رفتن را ندارم و این وسط من بدجوری گیر افتاده بودم.»
نظر دهید